آیلینآیلین، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 1 روز سن داره

گل همیشه بهارم آیلین

چرا همه ی کارات عقب عقبی؟؟

  هورا آفرین آیلین کوچولو بازم کار جدید یاد گرفته. دیشب برای اولین بار خونه مامان جون تونستی رو زمین خودتو بکشی ولی بازم عقب عقبی!!! الهی من فدات شم آخه سوار روروئکت هم که میشی فقط بلدی عقبی بری. خیلی خوشحالم کردی مامان قربون چشمای مهربونت.  همدم من جون من زندگی من همه ی هستیم فدای یه تار موت که حتی تو اوج غم وغصه تلنگر میزنی و میگی: مامان تو خوشبختی غصه نخور. مامان منو یادت رفت؟ بازم ندیدی منو؟ من پیشتم خودم دلتو شاد میکنم خودم لبتو خندون میکنم خودم باهاتم مامانم. پس خوشبختی به چی میگن مامان خانوم زیاده خواه؟؟؟ خدایا شکرت خدایا من خوشبختم شکرت. خوشبختی من  دوست دارم عاشقتم دیوونتم &nbs...
27 مرداد 1391

عکاسی مامان و آیلین

  سلام به دختر خوشگل مامان. چند هفته ست هی یه این بابایی میگم بیا آیلین جونمو ببریم  آتلیه  این لپای خوشگلش دندون دربیاره میره ها! گوشش بدهکار نیست که نیست همش بهونه میاره. حالا فعلا خودم دست به کار شدم و کلی عکسای خوشگل ازت گرفتم تا به زودی عکسای آتلیه قشنگ ازت بگیرم وبرات بزارم. اینم عکسای هفت ماهگی آیلین خانوم ما:                                                                         ...
26 مرداد 1391

غذا خوردن آیلین کوچولو

عشق مامان انقد شیرین و خوشگل غذا میخوری که آدم دلش میخواد قورتت بده.   اینم عکسای آیلین مامان موقع غذا خوردن      قاشقو بده میخوام خودم بخولم بابا                به به چه خوشمزست آدم دوشت داله دستاشم باهاش بوخوله                  اینو چلا اینجولی شاختن با این دسته دراز                  جون به لبم کلدی مامان هی قاشوقو میگیره میکنه تو این کاسه. بده بخولیم دیگه                     آخ...
3 مرداد 1391

واکسن شش ماهگی

  دختر خوشگل مامان چقد بزرگ شدی؟ شش ماهگیت مبارک نفس مامان دنیای مامان.  امروز با مامان جون بردیمت بیمارستان ولیعصر و واکسن شش ماهگیتو زدی. آخ که دل مامان خون شد. من کور شم نبینم اون مرواریدای زلال از چشمای آیلینم بیاد. آیلین من فقط بهش خنده میاد. بهش دلبری میاد مهربونی میاد. کاش میشد جای یه قطره اشکت یه سال گریه کنم ولی غصه رو دل کوچولوی آیلینم نشینه. لبای خوشگلش جلوی مامان نلرزه. کاش میشد... فرشته ی خوشگل من الانم مثل حوریا ناز و آروم خوابیدی. بخواب جونم بخواب عشقم درد و بلاهات واسه خود خودم. راستی وزنت 9 و600 و قدت 66سانت بود فدات شم.                   &...
27 تير 1391

تولد بابا حسام

  امسال اولین سالی بود که با دختر خوشگلم واسه بابا حسام تولد گرفتیم. با اومدنت همه ی روزا شیرین تر و قشنگ تر شدن فدات شم.  ایشالله به زودی تولد خودت قربونت برم.                                                                                  حسام جونم تولدت مبارک فدات شم. توهم مثل آیلین یه هدیه قشنگ از خدای مهربون بودی واسه من. همه ی تلاشمو میکنم که لایق این هدیه ها باشم لایق همدم عزیزی م...
20 تير 1391

خاطره ای از چسب زخم

آخه مامان کوچولو این کارا چیه میکنی؟ آدم چسب زخمو ور میداره میزنه به گوش بچه بیچاره؟؟؟ آره مامان جون من کردم اینکارو. بابا همش موقع خوابیدن گوشات برمیگشت مثلا خواستم خوبی کرده باشم گوشای دخترم بل نشه. ورداشتم دوتا چسب زخم تق و تق زدم به دوتا گوشات. تا شب بود ولی احساس کردم کلافت کرده اومدیم بکنیمش که.... الهی بمیرم مامان پروژه ای شد واسه خودش. خیلی اذیت شدی و گریه کردی منو ببخش کوچولوی من. منم کم کم باتو بزرگ میشم و مامان شدنو یاد میگیرم دیگه وگرنه منکه راضی نیستم خار به پای دختر نازم بره چه میدونستم.   اصلا فکرشم نمیکردم انقد چسبش سفت باشه. کارخونش فکر کرده چسب قطره ای باید بده بیرون. به زور وزحمت نصف...
11 تير 1391