آیلینآیلین، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره

گل همیشه بهارم آیلین

ما برگشتیم با کلی تغییر

1391/7/17 15:43
631 بازدید
اشتراک گذاری

 

بالاخره روزهای سخت ولی  بی نهایت شیرین به دنیا اومدن مرسانا جون گذشت و جمعه بعدازظهر جشن هم برگذار شد و ما برگشتیم خونمون.

خداروشکر مرسانا حالش خیلی خوب شده.

ولی کاش بهشون نزدیک بودیم و میتونستم عصرا به خاله نرگس سر بزنم چون میدونم چقد اوایلش که آدم تنها میشه دلش میگیره و نیاز به کمک داره...

تو این مدت که نتونستم بیام برات بنویسم خیلی تغییرا کردی. خیلی کارا یاد گرفتی.

دیگه خیلی قشنگ چهاردست و پا میری.

وقتی برات سی دی میزارم خودت که خسته میشی دراز میکشی دوباره خسته که شدی بلند میشی میشینی. خلاصه کلی مستقل شدی.

دیروز برای اولین بار پله آشپزخونمونو اومدی بالا تا بیای پیش مامان فضولی. بعدم کشوی کابینتو انقد باز کرده بودی تو شکمت که کم مونده بود خودتو از پشت بندازه.

دیگه وقتی میخوای بیای بغلم قشنگ دستاتو باز میکنی و میای بغل مامانی منم قنده که تو دلم آب میشه.

روی تشک تعویضت عکس یه گله که وقتی روش بزنی بوق میزنه. کاملا اونو میشناسی و وقتی میزارم جلوت اون انگشت کوچولوی خوشگلتو میزاری روش ولی بلد نیستی بزنی. 

بدون اینکه معنیشو بدونی خیلی میگی بابابابابا... پس فکر کنم اول بگی بابا

دددددد و ن ن ن (با فتحه) هم زیاد میگی ولی تا بهت میگم بگو مامان فقط میخندی.

خلاصه داری بزرگ میشی داری نفس میشی هرروز که میگذره داری عزیزترو نازتر میشی عشــــــــــــق مامان.

                                

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)