آیلینآیلین، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره

گل همیشه بهارم آیلین

یه شب خیلی سخت

1391/8/24 0:57
723 بازدید
اشتراک گذاری

 

مامان فدای اون نگاه قشنگت که الان روی پام نشستی یه نگاه به کیبوردو دستای مامان میکنی یه نگاه به صفحه مانیتور. آروم و مظلوم. داغی تنتو حس میکنم دلم خون میشه نفسم.

دیشب تا حالا تب کردیو نا آرومی. دوباره بردیمت دکتر گفت عفونت گوشت کمتر نشده. چه بارون شدیدی میومد. تو ماشین تا خونه بغض تو گلوم بود.

خیلی خسته ام آخه خوشگل مامان دیشب اصلا نخوابیدی. تا صبح بیتابی کردی.

خیلی سخت گذشت و برای اولین بار خیلی کلافه شده بودمو واقعا بدنم کم آورده بود. فشارم افتاده بود از بیخوابی. همش میگفتم حالت تهوع دارم چقد سرده.

بالاخره نه و نیم صبح رضایت دادیو خوابیدی تا 12. اونم رو پای مامانی. منم 2 ساعتی تو همون حالت خوابیدم.

بمیرم برات میدونم انقد خوب و مهربون و آرومی که اگه دردی نداشته باشی یه کوچولو هم اذیت نداری. فقط سرتاپا شیرینی و دلبری و ...

زودتر خوب شو عشق مامان روح مامان من با هر یه روز مریضیت انگار یه سال پیر میشم...

 


                

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

ملیکا
24 آبان 91 8:30
سلام .........

امیدوارم هر چه زودتر حال دختر نازتون خوب بشه ........

ببخشید یک سوال کیک جشن دندونی کجا دادید درست کرده ؟ خیلی قشنگ بود


سلام ممنون عزیزم.

من تهران نیستم گلم. قم هستم. قنادی گلاب.
مرجان مامان آران
25 آبان 91 11:03
عزیزممم ایشالا زودتر خوب بشم
ماشالاااااااااااااااا خیلی خوشگلو نازییی جیگر طلاااااااااااااااااا
خوشحال میشم همدیگرو لینک کنیم عزیزم


ممنون عزیزم. حتما. من لینکتون کردم.
آرزو
25 آبان 91 23:29
ســــــــــــلام آیلین جون خوشگلم خیلی ناراحت شدم که مریض شدی عزیزم ایشالله هرچی زودتر خوبه خوب شی