آیلینآیلین، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره

گل همیشه بهارم آیلین

عکسهای 3 ماهگی آیلین

این عکس های خوشگلو 91/01/20 از آیلین جونم روی تختش گرفتم           این عروسک قشنگو مامان جونی از قشم برات سوغاتی آورده بود فدات شم                                                           آخ مامان قربون اون لبای خوشگلت بشه                     ادامه مطلب  داریما                                ...
19 ارديبهشت 1391

اولین قهقهه

الهی من قربونت برم امروز واسه اولین بار برای مامانی قهقهه زدی. گذاشته بودمت رو تابت و تا صدای عروسک روی تابو در میاوردم برام میخندیدی منم کلی ذوق مرگ شده بودم و ازت فیلم گرفتم میمیرم واسه خنده هات قندو نبات مامانی الهی تا دنیا دنیاست بخندی دختر خوشگلم...               ...
19 ارديبهشت 1391

اولین باری که دوتایی بیرون رفتیم

امروز برای اولین بار با آیلین خوشگلم دوتایی رفتیم بیرون و قدم زدیم. تقریبا ساعت 7 بعداز ظهر بود. بابایی خوابیده بود و ما با هم رفتیم ددر که حوصلمون سر نره. گذاشته بودمت تو آغوشی خیلی خوشت اومده بود و همه جارو با تعجب نگاه میکردی. دورت بگردم مامان جون...                                       ...
18 ارديبهشت 1391

خوش اومدی به زندگیم عزیزم

یادش به خیر چه روزی بود هم سخت بود هم شیرین. راستی که آدم به خلقت و قدرت خدا حیرون میمونه. 90/10/27 روز اومدن فرشته کوچولومو میخوام تعریف کنم. از شب قبل همه اینجا بودن خاله ها و عمه آرزو و مامان جون... منکه کل شبو بیدار بودم ونماز میخوندم و دعا میکردم. صبح ساعت 7 بیدار شدیم و با بابایی رفتیم بیمارستان خاله نرگس هم باهامون اومد.  کارای پذیرشو کردیمو رفتیم تو بخش. لباس پوشیدمو منتظر دکتر بودیم. دکترت ریاحی پور بود و من دومین عملش بودم. وقتی رفتم تو اتاق عمل ازم پرسیدن بیهوشی کامل یا بی حسی؟ منم گفتم بی حسی. میخواستم هوشیار باشم خاله هارو مخصوصا خاله نرگسو دعا کنم مامان شه. اون موقع هنوز دختر خاله نیومد...
13 ارديبهشت 1391

به نام خدای مهربونی که قشنگ ترین هدیه دنیارو به ما داد

  تا عشق آمد دردم آسان شد،خدا را شكر! مادر شدم اوپاره جان شد،خدا را شكر شوق شنيدن ريخت حتي گريه اش در من لبخند زد جانم غزلخوان شد،خدا را شكر من باغبان تازه كاري بودم اما او يك غنچه زيبا و خندان شد،خدا را شكر او آمد و باران رحمت با خودش آورد گلخانه ما هم گلستان شد،خدا را شكر سنگ صبورم،نور چشمم،ميوه قلبم شب را ورق زد،ماه تابان شد،خدا را شكر مادر شدن يك امتحان سخت وشيرين است دلواپسي هايم دو چندان شدء،خدا را شكر !!! ...
13 ارديبهشت 1391