اولین سفر هوایی آیلین خانوم
این سفر یه جورایی توفیق اجباری شد ولی خدارو شکر بد نبود وعزیزم با اینکه خیلی مریض بودی اصلا مامانو اذیت نکردی خدارو شکر.
هفته پیش شنبه یهو قرار شد با مامان جون و عمه آرزو و دایی رضایینا بریم کیش.
که منو بابا به خاطر سرماخوردگی تو پشیمون شدیم و میخواستیم کنسل کنیم پروازو ولی نشد و صبح دوشنبه همگی با هم رفتیم کیش.
خدارو شکر هم پرواز رفت هم برگشت تو بغل مامانی لالا کردی.
روز اول زیاد حالت خوب نبود ولی هرروز بهتر شدی.
اونجا برات یه کالسکه خریدیمو همش باهم تو پاساژا میگشتیم.
قربونت برم بسکه نازی همه همش لپتو میکشیدنو به من میگفتن توروخدا اسفند دود کن.
سفر خوبی بود فقط یکم طولانی شد و تا جمعه شب اونجا بدیم واسه همین هممون یکم خسته شدیم.
مخصوصا اینکه همه مریض بودیم تو و من و بابایی و عمه آرزو و عموسعید همگی ویروس گرفته بودیم.
ولی بازم خوش گذشت.
منم مثل تو تاحالا کیش نرفته بودم پس قسمتم بود با دختر خوشگلم با هم کیشو ببینیم.
اینم عکسای خوشگل خانوم ما در جزیره کیش.
ادامه مطلب یادتون نره