جیغ جیغ جــــــــــــــــغ
سلام دخترکوچولوی جیغ جیغوی من اسمتو باید بزارم جیرجیرک زورگو!
چند وقتیه از صبح که چشماتو باز میکنی تا شب یه بند داری نق میزنی اونم نه آروم با جیغ!
یکی میگه میخواد زبون باز کنه نمیتونه حرفشو بزنه یکی میگه داره دندون آسیاب در میاره اذیت میکنه...
که بدم نمیگن چون از سمت چپت هم دندون آسیاب بالایی نیش زده پایینی هم کم مونده پس دندون یازدهمتم مبارک!
اگه چیزی بخوای و انجام نشه شروع میکنی پاهاتو روزمین کوبیدنو و دستاتو بهم زدن و جیغای بنفش کشیدن..
مثلا به من و بابا حسام شدیدا حساس و حسود شدی و الان میفهمم میگن دختر هووی مادره یعنی چی! حتی حق ندارم کنار بابایی بشینم که جیغت میرسه به آسمونا تا خودم بترسم و پاشم بیام اینور
از ددری شدنتون که دیگه نگو تا شبم بیرون باشی باز تا در آسانسور باز میشه و در خونمونو میبینی
شروع میکنی به جیغ و گریه و باید به زور از آسانسور بکشیمت بیرون
و یا یه سانسم بفرستیمت خونه عمه آرزو بلکه سیر شی رضایت بدی تشریف بیارین منزل.
فرهنگ لغاتتونم یه کوچولو پیشرفت داشته
کلمه جدیدی که یاد گرفتی مثلا آبه = آ (با اشاره به آب سردکن یخچال)
و لاله به معنی خاله (که اولین بار به خاله سمیه 92/3/16 تو ماشین داشتیم میرفتیم پارک گفتی)
وقتی هم میخوام عوضت کنم خودت دستتو جلوی دماغت تکون میدی و میگی پیففففف پیففففف که از مامانی یاد گرفتی و خیلی نمک میشی
اینم یه سری عکس جدید از جیرجیرک ما توی پارک پلیس
گریتونم که این مدلی شده.. قربون او دستات