آیلینآیلین، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

گل همیشه بهارم آیلین

تولد دوسالگی توت فرنگی مامان

  دوساله شدنت مبارک عزیز مامان.   ایشالله سالهای سال شاهد بزرگ شدن و خانوم شدن و خوشبختیت باشم عشق مامان.   امسال تولدت یکم خلوت تر برگزار شد و خانوادگی بود.   ولی تو خیلی خوشحال تر بودی و بیشتر میفهمیدی.   وایساده بودی وسط مجلس و با ذوق همرو نگاه میکردی دست میزدی   خونه رو که تزیین کردم هرکس میومد با ذوق تزییناتو با دست نشون میدادی بلند میگفتی اووووووووو   شمع تولدتم خودت فوت کردی چون از چند روز قبل با مامانی تمرین شمع فوت کردن میکردی.   مامان جون و عمو و عمه برات یه دوچرخه خوشگل خریده بودن که خودت کادوشو بازکردی   وقتی سوارش شدی تا یه ساعت پایین...
2 بهمن 1392

تولد دختر خاله جدیدم آنیسا خانوم

  بالاخره دختر خاله چهارمم متولد شد و الان 22 روزشه.   این دخترخاله هم مثل مرسانا غافلگیرمون کرد و یه هفته زودتر به دنیا اومد.   چهارشنبه 6 آذر ساعت یک و نیم بامداد عمه نرگس زنگ زد و گفت خاله سمیه صبح زایمان میکنه   انقد جاخوردم که حد نداره هیچ کار نکرده بودم. تا ساعت 3 تند تند کارامو میکردم و وسیله های تورو واسه ده روز جمع کردم. صبح ساعت 11راه افتادیم رفتیم بیمارستان آرش.   نی نی خاله سمیه خیلی خیلی ناز و ملوس بود. خدارو شکر هم نی نی هم مامانیش حالشون خوب بود.   فردا هم مرخص شدن و همه خونه خاله سمیه جمع بودیم.   جمع  4تا دخترخاله های شیطونم خیلی بامزه ب...
28 آذر 1392

منم دلم مثل تو تنگ میشه

  واسه چی؟   واسه اون نگاه با محبت وقشنگت موقع شیر خوردن   واسه او چشمای نازت که شیر میخوردی و واسه مامان چشمک میزدی   واسه یه ربع بدون ورجه وورجه و آروم بغلت کردن..   بله آیلین منم داره خانوم میشه و از شیر مادر جدا میشه    با اینکه تصمیم نداشتم تا قبل از دوسالگی اینکارو کنم ولی مجبور شدم به خاطر خودت اوایل 23ماهگی شروع کنم   که دیگه با شیر خودتو سیر نکنی و غذا و چیزای مقوی ترو بیشتر بخوری چون الان دیگه بزرگ شدی اونا برات لازم تر هستن تا شیر   آخه تقریبا یه هفته بود که مامانی هی غذا درست میکرد هی شما نمیخوردی و دور ریخته میشد   منم بالاخره با...
2 آذر 1392

جیگر مامان کیه? من

  سلام شکرپاره من   تقصیر خودته مامانی کم پیدا شده وای وای بسکه شیطون شدی نمیزاری آدم نفس بکشه چه برسه به وبلاگ نوشتن   خوب میخوام یکم از شیرین کاریای این روزات بگم     همه ی اعضای صورتو اسم میبریم نشون میدی   تازگیا دوباره نی نی شدی آب میریزی تو شیشه شیر میخوری   عاشق خمیر دندون و مسواکتی و هی میاری میدی دست من که رو مسواکت خمیر بزنم   یاد گرفتی وقتی گریه میکنی یا کسی دعوات میکنه میری تو اتاق و درو میبندی بعدم هی خودت میگی ماما ماما آخ منم که دلم غش میره نمیتونم نازتو نکشم   تلفن و مبایلو قشنگ میگیری دم گوشتو واضح میگی الوووووو سلام    ...
2 آذر 1392

عمو حامدم دوماد شد

  بله بالاخره عمو حامد آیلین خانومم دوماد شد و یه زنموی خوشگل برامون آورد.   پنج شنبه 92/07/25 که سالگرد ازدواج مامان بابا هم بود جشن نامزدی عمو حامد و زنمو ندا بود.   خداروشکر همه چیز خیلی خوب برگزار شد و همه خیلی خیلی خوشحال بودن مخصوصا عمو حامد!   قربون دختر خوشگلم برم که تو این جشن انقد مظلوم بودی و یه سر سوزن مامانو اذیت نکردی   همینجوری ساکت نشسته بودی کنار عروس و جمعیتو نگاه میکردی   برعکس این روزا که خیلی خیلی بدقلق و بد اخلاق و زورگو شدی   و اگه چیزی بخوای و بهت ندیم یا توجه نکنیم دمار از روزگارمون درمیاری و گریت دیگه بند نمیاد.   وای وای بزار از بد...
29 مهر 1392

تولد دخترخاله مرسانا

  سلام خوشگل مامانی    انقد این مدت همش سرم شلوغ بوده که فرصت نشده بیام براتون عکسای تولد مرساناجونمونو بزارم   شنبه 92/06/30 خاله نرگس برای مرسانا یه تولد خیلی خیلی قشنگ تو تالار گرفته بود و ما هم با مامان جون رفتیم.   البته عمه آرزوهم دعوت بود ولی چون کلاس داشت نتونست بیاد.   تولد خیلی خیلی خوش گذشت شماهم با بچه ها دور تاج بادکنکشون کلی بازی کردی و  عکس انداختین.   اینم بعضی از عکسای تولد                                               ...
15 مهر 1392

سفر اردبیل و شمال

  انقد خسته بودم که چندروزه از سفر برگشتیم ولی نا نداشتم بیام برات عکساشو بزارم.  چه سفری بود فقط تو راه بودیم برای خودش ایرانگردی شد. این سفرو خاله سمیه برنامه ریزی کرده بود و دوشنبه 11 شهریور 92 با عمو محمد و خاله سمیه راه افتادیم به سمت اردبیل. اونجا عمو محمد توی شورابیل جا گرفته بود که واقعا خوش آب و هوا و زیبا بود. توی مسیر رفت چون از سمت آستارا رفتیم و راه یکم طولانی شد خیلی خسته شدی و به جون ما نق زدی.. اولش قرار بود فقط اردبیل بریم و پنجشنبه برگردیم ولی اونجا تصمیم گرفتیم تنکابنم جا بگبریم و دوروزم بریم اونجا.   این عکسای اردبیل   اینجا گردنه حیرانه که واقعا هواش بی نظیر بود &...
20 شهريور 1392