مروارید ششمت و این روزها

بالاخره بعد از کلی تو و بیرون اومدن دندون ششمتم از بالا سمت چپ در اومد و عزیز من 6 دندونه شدی.

 خنده های قشنگت با این دندونای خرگوشی و ناز نازی هرروز دلنشین تر میشه خوشگل مامان.

خوب خیلی وقته از کارات و شیطونیات برات تعریف نکردم جونم برات بگه

این روزها اصلا نمیزاری یدونه عکس درست و حسابی ازت بگیرم چون عاشق دوربین و مبایل و فیلم دیدن شدی...

مبایلو میزاری دم گوشت و شروع میکنی به راه رفتن و داد زدن..

این روزها کچلمون کردی بسکه دستمونو میگیری و میکشیونی دم در گلاب به روتون دستشویی. بله این روزها عشق دستشویی شدی!

میشینی تو روشویی و مسواکارو از کمد کنار آینه در میاری و مثلا مسواک میزنی البته با محافظش!

خلاصه این روزها مجبور میشیم یا بزاریمت تو ظرفشویی آب بازی کنی یا با زحمت فراوان تو استخر بادی و بازم تو دستشویی رو به همش ترجیح میدی...

این روزها خیلی خیلی مهربون و با محبت شدی و یاد گرفتی جای عروسکات و نی نی ها آدم بزرگارو هم ماچ آبدارو صدادار خوشگل میکنی که اینکارت دل همه رو میبره..

یا با دستای خوشگلت بوس میفرستی مخصوصا اگه چیزی از طرف بخوای..

خلاصه این روزها تا بیدار میشی مامانی رو با بوسای خوشگلت صدا میکنی. یه روز میبینم داری شکممو بوس میکنی یه روز کمرمو... قربون محبتت برم عشق مامان

این روزها خیلی اجتماعی شدی و از هیچ کس غریبی نمیکنی. به همه میخندی و هرجا میریم همه عاشقت میشن و بغل همه میری و

جالب اینجاست بوسشونم میکنی یا با من بای بای میکنی تا با اونا بری که برای همه خیلی جذاب و دوست داشتنیه.

مثل دیشب که با دوستای بابا مهتاب رفته بودیم و تو رستوران و سفره خونه کلی خاطرخواه پیدا کرده بودی

این روزها عکس های خودتو تو آلبوم یا توی آینه خیلی دوست داری و یه کوچولو اجازه کلاه یا تل یا روسری جلو آینه دیدنو میدی البته بازم یه کوچولو

قربون اون پشت موهات برم من

راستی این روزها خیلی جیگر میگی مامـــــایه. نفسم مخصوصا تو غر و گریه.

فرهنگ لغات شما هم تا به امروز:

ماما بابا    دد    جیز    هیش(با انگشت رو دماغ)     تاپ تاپ     دست دست   عمه    سعی(سعید)     س(خیلی مخفف سلام)