منم دلم مثل تو تنگ میشه
واسه چی؟
واسه اون نگاه با محبت وقشنگت موقع شیر خوردن
واسه او چشمای نازت که شیر میخوردی و واسه مامان چشمک میزدی
واسه یه ربع بدون ورجه وورجه و آروم بغلت کردن..
بله آیلین منم داره خانوم میشه و از شیر مادر جدا میشه
با اینکه تصمیم نداشتم تا قبل از دوسالگی اینکارو کنم ولی مجبور شدم به خاطر خودت اوایل 23ماهگی شروع کنم
که دیگه با شیر خودتو سیر نکنی و غذا و چیزای مقوی ترو بیشتر بخوری چون الان دیگه بزرگ شدی اونا برات لازم تر هستن تا شیر
آخه تقریبا یه هفته بود که مامانی هی غذا درست میکرد هی شما نمیخوردی و دور ریخته میشد
منم بالاخره با خودم کنار اومدم و با اینکه خیلی خیلی این دورانو دوست داشتم از دیروز ظهر ساعت 3 شروع کردم
خدارو شکر از دیروز تا الان فقط یه بار صبر زرد زدمو دیدی تلخه دیگه سراغش نیومدی اگه هم بیای تا بگم اخ شده یادت میوفته و میری
شبم ساعت 2 و نیم روی پام خوابیدی ولی من اضطراب داشتم تا صبح درست حسابی نخوابیدم
امروزم اصلا بهانه نگرفتی و هم آبگوشتتو خوردی هم سیب زمینی سرخ کرده هم برنج و مرغ هم آّب پرتقال
همه چی خوب پیش میره
ولی من......
نمیدونم چرا اینجوری شدم از صبح دلم گرفته هوا هم بارونیه آدم بدتر میشه
خودم فکرشو نمیکردم دیگه از دلتنگی گریه کنم فکر کنم جای تو خودمو باید از شیر دادن بگیرم!
دوست دارم مامانی جونم مهربونم
اینم چندتا عکس جدید از جیگرطلای من