اولین سفر دونفره مامان و آیلین
بالاخره برای اولین بار مامانی جرات به خرج داد و دوتایی رفتیم تهران خونه خاله سمیه.
راستش اولش خیلی ترس داشت و استرس داشتم که خدای نکرده تو جاده اتفاقی برای نفسی من نیفته.
تا خود تهران یا آیت ااکرسی میخوندم یا صلوات میفرستادم.
ولی خدا رو شکر به سلامت رفتیم و برگشتیم.
پنجشنبه 92/05/03 ساعت شیش راه افتادیم تا هشت و نیم رسیدیم خونه خاله سمیه.
خداروشکر تا بیست کیلومتری تهران رو صندلی عقب خوابیدی و راحت رفتیم.
جمعه هم رفتیم خونه خاله نرگس و سورپرایزش کردیم چون خاله سمیه بهش نگفته بود ماهم داریم میایم.
شنبه هم با خاله سمیه رفتیم برای نی نی تو راهیش یعنی دختر خاله جدید سرویس چوب ببینیم
ناگفته نمونه که اونجا هم دست از تفریح آب بازیتون برنداشتین و تو حیاط خاله سمیه کلی آب بازی کردین.
راستی خونه خاله سمیه پفک آوردی و گفتی پوف(با فتحه) و یه کلمه جدید دیگه یاد گرفتی.
یکشنبه ساعت پنج هم دوباره شمارو خواب کردیم و راه افتادیم و هفت رسیدیم
و ایندفه خدارو شکر تا خونه خوابیدی من خیلی راحت تر بودم.
وتا در آسانسور باز شد با استقبال بابا حسام روبرو شدیم که دلش برات یه ذررررره شده بود.
اینم عکس در خواب ناز دختر خوشگلم که برگشتنی گرفتم.